دوشنبه 100 مهر 5 , ساعت 11:29 عصر
داشتم عکس بچگیمو نگاه میکردم
دست کشیدم رو عکسم گفتم کاش به دنیا نمیومدی
کاش همون موقع که خندیدی میمردی و این آخرین خنده ات بود
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدی
کاش یکی دستتو میگرفت میبردت تو یه دنیای دیگه
یه جایی بهتر از اینجا
کاش.....
بعد به خودم اومدم
گفتم من انقدری بودم
کی دستمو گرفت آوردتم بالا
بسه دیگه
وقتشه تمومش کنم
گریه و کاش چاره نیست
خدا تا اینجا باهات بوده
ازینجا به بعد هم هست
خدارو صدا کن و ادامه بده
تو میتونی
#شقایق_گلزاده
نوشته شده توسط شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ